زنگ خطر بحران مهاجرت و بی تفاوتی مسببین وضع موجود!
به گزارش وبلاگ چاپارها، ابراهیم امینی در روزنامه اعتماد نوشت: هفته ها و ماه های اخیر برای من و آن گونه که از همکلامی با سایر دوستان عضو هیات علمی دانشگاه های وزارت علوم و وزارت بهداشت متوجه شده ام، سخت ترین دوران کاری چند دهه اخیر بوده است. سخت و سخت نه از جهت شرایط کاری یا معیشتی که برای بخش مهمی از اعضای هیات علمی همیشه دغدغه ای مهم و اساسی بوده است، بلکه از نظر تعدد درخواست های دانشجویان سال های دور و نزدیک برای توصیه نامه به دانشگاه ها و مراکز علمی دیگر کشور ها برای مهاجرت از آب و خاک آباء و اجدادی.
اگر در سال های گذشته دانشجویان و دانش آموختگان رشته های فنی در صدر داوطلبان مهاجرت و پذیرش تحصیلی از دیگر کشور ها بوده اند، ماه هاست این موج خروشان به سمت رشته هایی همانند حقوق و پزشکی که پیش تر به عنوان پرعایدی شناخته می شدند نیز روانه شده و امواج سهمگین آن، روزانه در حال از جا کندن و بردن صاحبان اندیشه های بارور و تنومندی است که جبران نبود آنان در کشور امکان پذیر نیست.
شرایط مختلف مالی سال های اخیر و دورتر شدن رویای داشتن امنیت شغلی و مالی در سایه سختی های کار های طاقت فرسایی نظیر طبابت، وکالت و سردفتری، هجمه های گاه و بی گاه تریبون های رسمی و وابسته دولتی به شاغلان این حرفه ها، مصوبات تحدید کننده موقعیت فعلی و تهدیدکننده آینده و اعتبار شغلی این مشاغل در کنار تیره شدن دورنمای آینده مملکت در پس بحران های اجتماعی و مالی سال های اخیر، از جمله دلایلی هستند که متقاضیان مهاجرت از آن به عنوان دلایل اصلی کوچ احتمالا ابدی خود از سرزمین پدری و مادری خود بیان می دارند.
از سوی دیگر محدودیت های گسترده در زمینه آزادی های اجتماعی و فردی اعم از عدم تضمین حق آزادی بیان، آزادی پوشش، سانسور و فیلترینگ گسترده در فضای نشر، مطبوعات و اینترنت از جمله دلایلی هستند که از جمله محققان و پژوهشگران را دلسرد نموده و ادامه زندگی و فعالیت در سرزمینی که به آن عشق می ورزند را برای ایشان سخت ساخته است. علاوه بر این، نگاه های سختگیرانه، سلیقه ای و توام با انحصارگرایی در گزینش اعضای هیات علمی، آزمون های استخدامی، تصدی سمت های مدیریتی در سازمان نظام پزشکی، کانون های وکلا و... و فشار های اجتماعی و کاهش سرانه عایدی شاغلان رشته هایی، چون پزشکی و وکالت از جمله دیگر دلایل مهاجرت شاغلان در این دو حرفه و دانشجویان و دانش آموزان پزشکی و وکالت است.
در شرایطی که موج مهاجرت و خداحافظی از مام وطن و دل سپردن به آینده ای نامعلوم برای گریز از آینده ای که عموما تیره و تار می پندارندش، در میان پزشکان، وکلا و حقوقدانان - که از جمله حرفه هایی با شأن و موقعیت اجتماعی بالا و سرانه عایدیی مناسبی در مقایسه با دیگر رشته ها هستند- رو به افزایش است، احتمالا نیازی به تشریح آنچه در میان دانش آموختگان دیگر رشته ها با آینده شغلی سست تر وجود نداشته باشد و هر یک از ما در میان دوست و فامیل شاهد آن چیزی هستیم که نباید.
تردیدی نیست که خیل مهاجرت های سال های اخیر پس از تثبیت جایگاه شغلی، تشکیل خانواده و احیانا دارا شدن فرزند، روند و امکان بازگشت را سختتر از هر زمان ساخته و از این جهت با رفتن های بدون بازگشت روبرو هستیم. چنین رفتنی، رفتن یک یا دو شخص، صد و هزار نفر نیست. به انتها رسیدن نسلی از زنان و مردن در این خاک است، نسلی که چه بسا پدران و مادران آن ها هزاران سال در این خاک زیسته اند و اینک، با رفتن آن ها و تشکیل خانواده و زیست ابدی در سرزمینی دیگر، ارتباط شان از ریشه قطع می گردد و چه بسا یک یا دو نسل پس از مهاجران فعلی، دیگر خود را اصلا ایرانی ندانند و هیچ ارتباط زبانی، قلبی و احساسی در خود با وطن اجدادی خویش حس نکنند و زیانی به مراتب بیشتر از خروج یک شخص را به کشور وارد سازند.
تردیدی نیست که مهاجرات و کوچ از سرزمینی به سرزمین دیگر برای به دست آوردن شرایط و امکانات بهتر، موقعیت زیست و شکوفایی مناسب تر، همواره و در همه جوامع وجود داشته است و مختص به زمانه و جغرافیای ما نیست و نخواهد ماند، اما آنچه این روز ها شاهد هستیم، چیزی فراتر از مهاجرت معمول انسان های یک سرزمین به سرایی دیگر برای عافیت بیشتر است.
زنگ خطری که نه امروز، بلکه از سال ها پیش به صدا عایدیه و آن موقع داد دلسوزان را درآورده بود و امروز به گوش آن هایی که قصد شنیدن نداشتند نیز رسیده، بیش از هر چیز به مهاجرت در پی شروع جنگی همه جانبه و خانمانسوز می ماند، آن هم در زمانه ای که به ظاهر در صلح به سر می بریم.
اما آیا صاحب منصبان و مسببین وضع موجود و نارضایی، ناامیدی و سرخوردگی بخش قابل توجهی از جوانان از آینده مملکت خویش و کوشش برای رفتن از کشور، متوجه اشتباه خود شده اند و در کوششند تا با باز کردن فضای نقد و اندیشه در جامعه، امکان فعالیت آزادانه شهروندان در مشخص سرنوشت خویش، حذف انواع رانت ها و امتیازات ناصواب و به دور از اصول حقوقی و اخلاقی، تضمین آزادی و برابری شهروندان از جمله زنان و مبارزه با فساد، مانع توسعه موج خروشانی شوند که آثار زیانبار آن تا همواره با ایران همراه خواهد ماند؟! متاسفانه روند جاری مملکت و شیوه اداره کشور، خلاف چنین کوشش و رویه ای را نشان می دهد....
منبع: فرارو