شفیعی کدکنی: من همچنان عقب مانده باقی مانده ام؛ نه وزن را رها نموده ام و نه عشق را
به گزارش وبلاگ چاپارها، شفیعی کدکنی نوشت: در تمام مدّتِ شاعریِ من - که عمری شصت و چند ساله دارد - من همچنان آدم عقب مانده ای باقی مانده ام که نه وزن را رها نموده ام و نه قافیه را و نه معنی را، نه عشق را و نه تأمّلاتِ وجودی را و نه ایران را. برای اثباتِ عقب ماندگیِ یک شاعر سندی استوارتر ازین می توان یافت؟

به گزارش وبلاگ چاپارها، محمدرضا شفیعی کدکنی استاد ادبیات دانشگاه تهران و شاعر عظیم روزگارمان در مقدمه تازه ترین مجموعه شعر خود طفلی به نام شادی درباره سال های شاعری خود نوشته که در نوع خود جالب است و بیانگر تواضع و فروتنی، استادی که هنوز دانشجویان و علاقه مندان به ادبیات برای حضور سرکلاس هایش بی تابی می نمایند.
در ادامه مقدمه این کتاب می خوانید:
در تمام مدّتِ شاعریِ من - که عمری شصت و چند ساله دارد - من همچنان آدم عقب مانده ای باقی مانده ام که نه وزن را رها نموده ام و نه قافیه را و نه معنی را، نه عشق را و نه تأمّلاتِ وجودی را و نه ایران را. برای اثباتِ عقب ماندگیِ یک شاعر سندی استوارتر ازین می توان یافت؟
آن هم در مملکتی که عقل اکثریتِ مردم آن به چشمشان است و چشمشان هم به روی صفحاتِ روزنامه...
به هر حال، جای تأسف است که من در طولِ مدّتِ شصت و اند سال شاعری، حتی برای نمونه، در یک مورد هم، نتوانستم وزن و قافیه و معنی و عشق و تأمّلاتِ وجودی و ایران را به کناری نهم و آوانگارد شوم. بدبختی ازین بالاتر؟
زندگیِ شعریِ من، از همان دورانِ کودکی - که از هفت سالگی شعر می گفته ام با وزن و قافیهٔ درست - به گونه ای بوده است که گاه در یک روز ده تا شعر گفته ام و گاه ماه ها گذشته است و از شعر خبری نشده است. من هیچ وقت به سراغِ شعر نرفته ام؛ همواره او بوده است که به ملاقات من شتافته و اختیار از من ربوده است.
منبع: همشهری آنلاین