ماجرای فیلمی که خواستگار را فراری داد!

به گزارش وبلاگ چاپارها، زن 29 ساله که برای رهایی از اخاذی های یک پسر جوان دست به دامان قانون شده بود، درباره چگونگی ماجرایی که آینده اش را در جهت تباهی قرار داده است، به کارشناس اجتماعی کلانتری فیاض بخش توضیحاتی ارائه داد.

ماجرای فیلمی که خواستگار را فراری داد!

به گزارش گروه حوادث وبلاگ چاپارها از وبلاگ چاپارها، از روزی که رابطه غیراخلاقی من و فرشید قطع شد، دیگر از او خبر نداشتم تا این که مردی به خواستگاری ام آمد و تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم، ولی ناگهان در حالی سر و کله فرشید پیدا شد که ...

زن 29 ساله که برای رهایی از اخاذی های یک پسر جوان دست به دامان قانون شده بود، درباره چگونگی ماجرایی که آینده اش را در راستا تباهی قرار داده است، به کارشناس اجتماعی کلانتری فیاض بخش مشهد گفت: در 17 سالگی وقتی تحصیلاتم در هنرستان به سرانجام رسید، با یکی از خواستگارانم که مورد تایید پدر و مادرم بود ازدواج کردم، اما هنوز دوران نامزدی را می گذراندیم که متوجه شدم نامزدم مشکل عصبی دارد چرا که هر چند روز یک بار، آن هم بر سر مسائل پوچ و بی اهمیت سر و صدا به راه می انداخت و با همان حالت عصبانیت کتکم می زد. او حتی زمانی که خشمگین می شد مرا نزد پدر و مادرم نیز مورد ضرب و جرح قرار می داد. این رفتار های او به جایی رسید که خانواده ام متوجه شدند که او بیماری عصبی دارد و زندگی من با او فرجامی نخواهد داشت. به همین دلیل من و نصیر بعد از چند ماه به صورت توافقی از هم جدا شدیم و من هم همه حق و حقوقم را به او بخشیدم. بعد از این ماجرا بود که دچار افسردگی شدم و برای رهایی از این شرایط، معمولا برای خرید یا وقت گذرانی به مراکز تجاری می رفتم.

در این میان با جوانی به نام فرشید که در یک فروشگاه لباس زنانه کار می کرد آشنا شدم چرا که چند بار از او خرید نموده بودم. این رفت و آمد ها موجب برقراری ارتباط غیراخلاقی بین من و او شد تا جایی که با یکدیگر بیرون می رفتیم و ساعت های زیادی را کنار هم بودیم. گاهی نیز به خانه مجردی فرشید می رفتم. خلاصه ارتباط مخفیانه من و او حدود یک سال طول کشید تا این که به طور ناگهانی مرا رها کرد و دیگر به تلفن ها و پیغام هایم پاسخی نداد. وقتی به فروشگاهی که در آن جا کار می کرد رفتم، او محل کارش را نیز ترک نموده بود و هیچ کس خبری از او نداشت. چند ماه از این ماجرا می گذشت که روزی جوانی به خواستگاری ام آمد و همه آداب و رسوم برای ازدواج من و او طی شد. در حالی که مقدمات برگزاری مراسم عقدرا فراهم می کردیم، ناگهان سر و کله فرشید پیدا شد. او به من پیغام داد که از روابط خصوصی من و خودش فیلم و عکس هایی دارد که اگر مبلغ 20 میلیون تومان به او ندهم آن ها را به خواستگارم نشان می دهد. من هم که فکر می کردم بلوف می زند، موضوع را جدی نگرفتم، اما او این کار را انجام داد و فیلم ها را برای خواستگارم ارسال کرد. به همین دلیل هم خواستگارم پا پس کشید و از ازدواج با من منصرف شد. از آن روز به بعد ترس از لو رفتن آن فیلم ها نزد خانواده و دوستانم برایم به موضوعی زجرآور تبدیل شده بود به طوری که دیگر جرئت ازدواج هم نداشتم و همیشه با دلهره و نگرانی روزگار می گذراندم.

تا این که یک سال بعد از این ماجرا، دوباره جوانی مهربان و مودب به خواستگاری ام آمد، اما باز هم فرشید متوجه ماجرا شد و زمانی که فهمید قصد ازدواج با او را دارم این بار تقاضای پول بیشتری کرد. من هم برای آن که خانواده ام پی به آن رابطه غیراخلاقی نبرند، با هیچ کس نمی توانستم مشورت کنم. خلاصه پس از آن که مدتی را با خودم درگیر بودم، بالاخره موضوع را با خواستگارم در میان گذاشتم و با هدایت او به کلانتری آمدم تا ... شایان ذکر است، با صدور دستوری از سوی سرهنگ امیرعباس نادی (رئیس کلانتری فیاض بخش) پرونده این زن جوان توسط مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی مورد آنالیز نهاده شد و کوشش نیرو های انتظامی برای دستگیری فرشید شروع شد.

منبع: جام جم آنلاین

به "ماجرای فیلمی که خواستگار را فراری داد!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "ماجرای فیلمی که خواستگار را فراری داد!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید